شاهد شوخ
شخصی پیش قاضی رفت و بر کسی دعوی نمود.قاضی از اوگواه و شاهد طلبید. مدعی مرد شوخی را به عنوان شاهد معرفی کرد.قاضی از شاهد پرسید:
- هیچ مسئله می دانی؟
- آن قدر که شرح نتوانی کرد!
- قرآن می دانی !
- آری به ده روایت !!!
- هرگز مرده شویی کرده ای؟
- مرده شویی شغل آبا و اجدادی من است!
- زمانی که مرده را شستی و کفن کردی و در قبر نهادی چه می گویی؟
- می گویم ای خوش به حالت که مُردی و جان به سلامت بردی و مجبور نشدی که برای شهادت دادن به پیش قاضی بروی!
مادر زن ....
در مسابقه ای که برای داستان کوتاه نویسی برگزار شده بود، همه ی نکته سنجان انگلیسی این داستان کوتاه را برگزیدند و جایزه برد: (( در عصر حجر، که همه چیز زندگی بشر از سنگ بود الا عقلش، مرد غار نشین جلوی در غار نشسته بود و با دقت تبر سنگی خود را تیز و تمیز می نمود.ناگهان صدای همسرش از ته دره آمد که ای عزیز، فیل کش دلبندم! (فیل کش نام مرد غارنشین است) بیا و بشتاب که مادر من با ببری دست به گریبان شده است !
فیل کش همان طور که با آرامش تبری را تمیز و تیز می کرد گفت: (( بیایم که چه بشود؟ مگر نمی دانی که من « عضو حمایت از حیوانات » نیستم ! بگذار تا ببر به تنهایی از خودش دفاع کند !))
منبع: مجله راه موفقیت